شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

آخرین مطالب
  • ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۴ امید

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید.

صدا کن مرا 

صدا کن مرا

صدا کن مرا

صدای تو خوب است...



همیشه بهار
۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عصر امروز 

شهر

 دوازده میلیون و هفتصد ونود و شش هزار و پانصد و چهل  و

 سه نفری تهران                     

خالی نبود.□                                                                                                                                                                                                                   

صدها هزار نقطه ی قرمز غمگین داشت که لبخند از لبشان پریده بود و بال زده بود و رفته بود تا اهواز و نشسته بود روی شانه ی شهر.



□ر.ک به مصطفی مستور.

+امروز یعنی جمعه 24/2/95.

همیشه بهار
۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

صبح که وسط اتاقم وایساده بودم داشتم به این فکر میکردم که شب که شد(و تو اون لحظه انگار که هیچ وقت قرار نبود شب بشه)بیام و بنویسم:

امروز صبح که من بیدار شدم،سه تا پروژه ی فیزیک داشتم و متن کتابی که تموم نشده بود.

و کلاس عربی و حس مزخرفی بابت کلاس عربی و معلمش و خروارها تست عقب مانده اش و امتحان مبحثی و جامعش.

(توی پرانتز پیامی مبنی بر یادآوری امتحان ترم شیمی هم داشتم!)

متن کتاب تمام شد.یک پروژه کامل شد.x  مثل همیشه دوست داشتنی رفع اشکال کرد و حرف زد برایمان.و میدانست که باید عقب افتاده باشیم و داد و بیداد راه ننداخت و روی سوالم هم فکر کرد و آمد بالای سرم و شکل را دوتایی نگاه کردیم و برایم توضیح داد.

عربی به مزخرفی جلسه ی قبل نگذشت،و یاد گرفتم چرا ما ی شرط بلی و ما ی موصول نه.          

باران هم آمد.رعد و برق هم زد.و خیلی هم خوب بود همه ی اینها.

با مزخرفهای زندگی باید روبرو شد همیشه.و یقین داشت که حتما به باران و لبخند هم میرسیم.

همیشه بهار
۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اون یه برادر داشت که دیگه ندارتش.یکی که احتمالا سربه سر هم میزاشتن و میخندیدن،یکی که باهم دعوا میکردن،دوتایی شام میرفتن بیرون،یکی که میومده دنبالش از کلاس میبردتش خونه و تو راه دوتایی با آهنگ زمزمه میکردن،یکی که راهنماش بوده تو زندگی.

و فکر اینکه اون یه نفر دیگه نیست داره دیوونم میکنه.هیچ وقت ندیده بودم برادرشو.

ولی فکر اینکه یه دختر پرانرژی بود که همیشه خنده داشت،که همه جا بود،که گلایدر میساخت،مسابقه ی دومینو شرکت میکرد،امتحان لغو میکرد،نماینده بود،یه دختری که روسری آبی پوشیده بود و باهم رفته بودیم بین درختا چرخیده بودیم و حالا برادرش نیست.

فکر اینکه اونم کنکور داره،مثل من.

که مامانش که مامانش که مامانش...

یک هفته است که ا. بهم گفته.ولی اینکه یه روز ظهر فکر مامانش و حال و هوای خونشون بیفته تو سرم و ولم نکنه نمیدونم حکمتش چیه.

دعا کنید برای مامانش و برای خودش و برای همشون.که صبور باشن.

که کاش خوب شه اون نتیجه ی لعنتی.

و لطفا فاتحه بخونید برای برادرش.

همیشه بهار
۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
از پل که بگذریم یک لیمویی کم رنگ میپوشم میپرم به عمق یک آبی خنک.شاید هم یک آبی خنک بپوشم بپرم به عمق یک لیمویی کم رنگ.
ره...اای رها.                                                                          
میگذارم آبی برود داخل چشمم.آبی آبی بشود همه چیز.
لیمویی برود داخل دهانم،بینی ام،همه ی وجودم را بگیرد.
بروند داخل گوشم.گوشم را پر کنند.
و من یک دختر لیمویی باشم که فقط لیمویی ها را به حریمش راه میدهد،و فقط آبی ها میگذرند از فیلتر چشمش و فقط آبی لیمویی ها جاری میشوند در گوشش. و بقیه ی دنیا را میگذارم برای دنیا.
غرق میشوم در لیمویی خنک و در همان غوطه وری داستانهایی های با گل های ریز رنگی رنگی میخوانم و شعرهای ستاره ستاره ای.
آبی را میگذارم کورم کند،لیمویی از دهانم برود تا معده ام را پرکند و کم کم بالا بیاید و از گوشم بزند بیرون.بند بند وجودم خنک شود. 
از پل که بگذریم...
همیشه بهار
۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سوال 25 با ریشخندی مبنی بر اینکه هه!حالا کو تا 40تاش تموم شه،ساعت 2:23 نصف شب،با بی شرمی تمام زل زده تو چشمای یه دختر تنها که تابع فلان از نظر اکسترمم موضعی چگونه است؟

منم با اهتمامی تام مبنی بر اینکه پایان شب سیه سپید است بهش میگم:به نظر خودت عزیزم،به نظر خودت؟؟

همیشه بهار
۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ور منطقی وجودم زد به شانه ی ور احساسی وجودم؛

رو که برگرداندم،یک لبخند گنده تحویلم داد که:

if you need me,I can always be found:)


+Liars


همیشه بهار
۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر