شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

آخرین مطالب
  • ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۴ امید

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

من متنفر بودن بلد نبودم و دلم اندازه‌ی کوچیک‌ترین چیزی که هست تنگ شده بود.

من قطره‌قطره اشک ریخته بودم و فکر کرده بودم که از کجایی، کاشفته می‌نمایی

من فکر کرده بودم دنیا خیلی مسخره‌ست

اگه نباشی

من متنفر بودن بلد نبودم ولی چیزی در من میخواست خرخره‌تو بجوه اگه کسی رو بیشتر دوست داشته باشی

من متنفر بودن بلد نبودم و تو نمیدونی این چندهزارمین شبِ بی‌خوابیست

تو دوری

و من فکر میکنم کیستی که من این‌گونه

و بنویس :) به خاطر همه‌ی وقتایی که نبودی حتی، و نوشتنت مید مای دی، مای ویک، مای لایف

من خیلی دوستت دارم. همه‌تونو. تورو خیلی بیشتر. من خیلی دوست دارم حتی اگه بد شم. من تو همه‌ی لحظه‌های بدمم خیلی دوستت دارم.


همیشه بهار
۲۹ مهر ۹۷ ، ۰۱:۱۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینجا هنوز اینجاست و کی میتونه بگه که از خاصیت ِ مجیکالش کم شده.

اینجا هنوز اینجاست و من میتونم هنوزم وقتی دارم زار میزنم توش چیز بنویسم.

و وقتی که استرس و سردرد و چشم‌درد و فشار و فلان روزامو گرفته.

من سیگنال نویز سفید بلدم و فردا یه روش یاد میگیرم برا پیدا کردن نزدیک‌ترین دونقطه بین تعدادی نقطه‌ی رندوم. اینا خوبیای ماجراست.

و یه کاور لپتاپ به غایت قشنگ، و سارا که به غرام گوش داده و ویدئوهای خوشحال‌کننده از آنیتا.

اینجا هنوز اینجاست حتی اگه خونده نشه.

ما یه سری فرزانگانی بودیم که دوست دارم خودمونو.

من همون آدمِ انتخاب راه‌هاییم که خودم میخوام، حتی اگه از استرس گریه کنم یا هر روز از فشار سردرد بگیرم.

میخواستم بگم این حجم از تنفرو تا حالا حس نکرده بودم، دیدم میتونم روون‌تر از این چیزا باشم حتی :)

همیشه بهار
۱۶ مهر ۹۷ ، ۲۳:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینجا کسی‌ست پنهان دامانِ من گرفته

خود را سپس کشیده پیشانِ من گرفته

همیشه بهار
۰۴ مهر ۹۷ ، ۲۲:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر