یادته گفتی کاش بارون بیاد؟
گفتم دلم میخواد سیل بیاد.
گفتی آره آره و چشمامون از این درک مشترک برق زد! :))))
بعد راجعبه این حرف زدیم که خیلیم منطقیه که دلمون میخواد سیل بیاد و خواستههامونم بیان کردیم! خب اگه سیل میومد همهجا تعطیل میشد و یه همدلی عمیقی بین آدما شکل میگرفت، بعد میخواستیم یهمشت چیزو ببره با خودش ( شما فکر کن باقیموندههای از خونه تکونی! ) ، سرد میشد، صداش... صدای دونهدونههای بارون که میریزن، صدای جاری شدن، نگاه کردن اون جریان که بیپروا پیش میرفت.
ما دیوونه نبودیم، قحطیزده شاید!
داره سیل میاد، یه تخته بردار بنداز تو رودخونه و تا آلاسکا برو... :)