قطار
شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۶ ق.ظ
خیلی یهویی حس کردم باید ناتوردشت بخونم
چون هولدن نوجوونه و خر. و من گتینگ تو نو نیو تینگز، اکسپرینس آناکسپرینسد تینگز اند وانت تو چینج مای روتینز این رفتارم هستم.
و خب خوبه که هولدن تو قطاره، و دلش تنگه چون منم به همون اندازه تو قطارم و حتی گاهی دوست ندارم قطار برسه. یا خوبه که هولدن اسکاچ میخوره چون منم میخوام کار بد کنم و به خونوادهم بگم یس بستونه. یا خوبه که زنگ میزنه دوستدختر قبلیش چون منم با آدما مشکل دارم. کلا خوبه ببینی یکی مث خودت داره چرت و پرت میگه و آخرشم تو یه شب بارونی میزه خونه معلمش مشروب میخوره میخوابه.
ترکیبی از این که اوه زندگی چقد گهه و اوه هنوز بارون و معلم و مشروب و قطار داره که بشینی توش چرتوپرت بگی و بچسبوننت به زندگی. مث آدامس وقتی که داره کش میاد. بین جاهای مختلف زندگی با تو.
۹۷/۰۵/۲۰