شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

آخرین مطالب
  • ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۴ امید

اندر حکایات ِ صبر

پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۵۵ ب.ظ

الان فهمیدم چرا بی‌صبر شدم

چون از یه‌جایی فهمیدم که فقط راه‌حل مهمه نه راه‌. فقط برد مهمه نه مبارزه، فقط رسیدن مهمه نه با چی، نه چجوری.

همین دقیقا همین

بعدش، میخواستم بگم اوکی بابا خفه شین زود باشین راه‌حل بگین‌. نمیخواد بگی چرا نمیخواد بگی چجوری، وقتمو نگیر فقط زود جوابو بگو. و این نمیشه.

واضحه که نمیشه. نمیتونی مشتق بگیری پیش‌از اون‌که جمع بلد باشی.

خب من نمیدیدم این تعارضو. 

این تعارض چی می‌آورد؟ بی‌صبری، بی‌تابی، استرس، جیغ و داد و گریه.

و تهشم این که نمیفهمین چی میگم.

الان، بهتر که دقت کنم

میبینم آره تو اون جای خاص، راه‌حل بی‌مسیر شاید میتونست وجود داشته باشه، ولی الان خودت میدونی که جاهای دیگه شاید نشه.(مطمئن نیستم هنوز)

توی لعنتی همیشه اینجایی که مثال نقض باشی

همه‌ی مسیرا و راه‌حلا و جوابشونو بلدی

بعدا میام نتیجه میگیرم

یا خب الان

حتما مسیرا خم مهم بودن چون الان تو هستی و فلان ‌. و باید بیشتر طی میشدن فقط

ای بابا ای بابا

(اینجا میرسیم به اینکه غلط کردید خیلیم طی شدن به من انتقاد نکنید)

پ.ن: و حتااا، شاید برا همینه که صبر ِ خوندن یا تموم کردن کتاب ندارم. بنده همانم که بی‌کتاب زندگی می‌نتوانست کرد.

۹۶/۱۰/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
همیشه بهار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی