ذوق
لاک آبیه رو میکشم و بعد روش لاکِ شمارهی نمیدونم چندِ ساویز. شمارهی بنفش ورژنِ ستارهدار رنگ ِ آسمونی.
با ولع میکشم و بعد دستمو نگاه میکنم و از همهجا قلب میباره و وااای، آسمونی شد آسمونی شد
بنفشِ ستارهدار رو آبی
حالا بنفشِ ستارهدار ِ پررنگتر رو آبی اون دوردورای آسمونه، عکس از تلسکوپی خفن. شفاف، پررنگ، محسور کننده.
انگشتِ بعدی میخوره به کشو، وااای انفجارِ ابرنواختری، برخورد ِ سیاهچالهها گرماش فضا رو ذوب و قاطی میکنه
انگشتِ بعدی اونقدری نزدیک بوده که تیکههای ابرنواختر بخورن بهش و بووم رنگا ذوب و قاطی شن
یه قرمزِ برقدار با بنفشِ آسمونی، جا داره بگیم شتتت
قسمتای قرمز ِ آسمون
سحابیِ خرچنگ رو داریم روی انگشتِ شست ِ دستِ چپ
چهارتا انگشت بعدی بنفش ِ آسمونیِ خالین
رو یکی یه کهکشانِ بیضوی داریم همون ردِ کاهکشی که میبینید
سومی یکم رقیقتر
دومی و اولی چگالیِ ذره بر فضاشون کمه، چنتا ستارهی دور، یه مقدار ابری که بعداها میشن ستاره، کمربندِ سیارکی و ذرههای ستاره
آسمان در انگشتانِ ماست
از ذوق بمیرییم خفه شویم دوباره زنده شویم از ذوق بمیریم