الاکلنگ
میدونی؟
من استاد اینم که حال خودمو بد کنم.کاملا در این زمینه استادم.
استاد اینم که تو روزی که عصرش کلی خل وچل بازی درآوردم و درحالی که کلاسم 5:45 تموم شده،8شب رسیدم خونه،بزنم همه چیو از دماغ خودم دربیارم!
استاد اینم که نصف شب دلم برای عالم تنگ شه.
هوار بزنم سر دنیا و سر همه ی آدما و سر فصل7 و کنکور و همه چی.
بعدم تو چشمای همشون نگا کنم و به این فکر کنم که عاشقشونم.
کاملا میتونم وسط خوشحال کننده ترین اتفاق دنیا از ته دل گریه کنم.
کاملا میتونم 1:11 دلم برات تنگ شه و سرت هوار بکشم که گورتو گم کردی رفتی و دلم بخواد یکی بغلم کنه و من بهش بگم الی اصلا شعور ندارد!
استاد اینم که وسط نصف شب دلم برای اینکه بهت پیام بدم "ماهو نیگا" تنگ شه ولی نصف شب باشد و خواب باشی و ماه هم معلوم نباشد اصلا!
بعد هم به این فکر کنم که چقدر عالیه که شنبه امتحان مساحت و دایره داریم.بعد فش بدهم به مساحت تا شنبه!
من در این زمینه استادم که وسط حس عاشقونم به یک موجودی،به خصوصیات مسخره اش فکر کنم و به دنیا فحش بدهم.
اصلا این روزها،یک طرفم سیاه است و یک طرف سفید.
و تعادل همیشه کوچکترین دایره ی وسط صفحه ی دارت.