پرو ی لباس عروس!
کیانا گفت که آخر هفته میخوان با یاسی برن لباس ساقدوش پرو کنن.منم با اینکه میدونستم برای حصول اطمینان گفتم عه؟عروسیه؟
_نه بابا مسخره بازی!
من هم مثلا بدم نمی آمد بگوید بیا تو هم بریم!یا خودم بگم خب منم ببرین با خودتون!البته فک نکنم میگفتم!
به هرشکل!اونا مهمون داشتن و کیانا باید میرفت و جدا از اون هم وسط حرفامون پشتیبانش زنگ زد کیانا مجبور شد خدافظی کنه گفت بعد زنگ میزنه!و نزد خب!
با خودم فکر کردم گرچه کلی کار دارما،ولی بعدا وقتی دخترم خواست بگه که تو قدیمی هستی مثلا،میتونم خاطره ی پروی لباس ساقدوش با دوستام تو دوره ی نوجوونی رو تعریف کنم اونم با خودش فکر کنه عجب مامان باحالی داشتم من!زیرزیرکی هم بگه خوب شیطون بوده هااا...
می ارزه به گذشتن از تست ها!
اعلامیه!
خلاصه من خیلی خوشم میاد از این کار!اصلا از قبل به فکرش بودم!هرکی حس کرد همچین دیوونه بازی دلش میخواد انجام بده،من پایه ام!
ترجیحا یه دوست یکم سن بالاتر هم در نقش عروس همراهمون باشه دیگه خیلی خوش به حالمونه!