شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

آخرین مطالب
  • ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۴ امید
تمام روزهای گذشته را داشتم فکر میکردم و درذهنم مینوشتم.متن هایی که میخواستم وبلاگ زودتر راه بیافتد و آن ها را آنجا بگویم شاید سبک شدم،شاید حالم خوب شد!
به این هم فکر میکردم که اولین پست وبلاگ پست خیلی مهمی است خب و دلم نمیرفت که هیچکدام از آنها را بزارم پست اول!
اما امروز یک خبر خیلی مهم شنیدم.خیلی مهم،خیلی خاص،خیلی خوب،خیلی هیجان انگیز
فاطمه نفر اول تیم شده و من میخوام گریه کنم...
میخوام برم مشهد بشینم زل بزنم به اون گنبد طلایی و گریه کنم.
بشینم به امام رضا بگم که فاطمه 1 شده و چقد خوب...
گریه کنم و از دلتنگی هام بگم.بگم این سالی که گذشت هرروزش دلم تنگ بود،معذرت خواهی کنم واسه بی معرفتیام،واسه قضاوتا،برم بگم من دلشده این ره نه به خود میپویم...                  
من مگه از خودم چی آوردم تو این ماجرا،چه توشه ای مگه که حالا منتظر پاداشم باشم؟
برم بگم وااای...خدایا چقد دلم تنگ شده بود برات
بد نبود.نه اصلا راه بدی نبود.حتی اگه امتحان نهایی هامو گند بزنم.که دارم میزنم.

حالم خوب نیست یکم...
ولی خوب میشه،میدونم:)
حال هممون یروز خوب میشه:)
این روزا سخت هست ولی نمیخوام بگم این روزا تموم میشه و حالمون خوب میشه.چون سختی خوبه،چون فقط تو سختی و با سختی میشه عاشق بود.ولی میگم این روزا که بگذره،اون آدمایی که میایم بیرون از این سختیا دیگه آدمای قبلی نیستیم.پخته تر و قوی تر و آروم تریم.عاشق تریم و به هم نزدیک تریم.
میبینم اونروزی رو که نشستیم به هم لبخند میزنیم و حالمون هم خوبه...
حال هممون
خیلی خوب:)
فاطمه تبریک خیلی خیلی زیاد:))))
شیرینی هم که گفتی میدی!:دی

:)
۹۴/۰۳/۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
همیشه بهار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی