شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

شنگ

عشق شنگ بی قرار بی سکون_چون درآرد کل تن را در جنون...

آخرین مطالب
  • ۳۱ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۰۴ امید

۱۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

میدونی منطقی تر که نگاش میکنم میبینم خیلی بچگانه بوده حرفام انقدی که خودم کلافه میشم که این همه بچگی از کجا آخه.بیشتر از فکرکردن بهشون تعریف کردنشون واسه همه شاید بچگانه باشه.یا اصلا شاید هیچکدوم.

بهش که نگاه میکنم، تو این لحظه درکل یادم رفت چی میخواستم بگم.[یعنی حس کردم نمیدونم نگاه که میکنم چی میشه]

همه ی چیزایی که یادم میاد اینه:

_چرا؟چش شده مگه؟از هولدن و... رسیدیم(؟؟)[احیانا بهتره گفت رسیده!] به کامپلتلی دیساپوینتد.و من فکر میکنم که چرا آخه؟چی میاد به سر آدم مگه؟

تصویری که کلا الان تو ذهنم هست مثل آهنگ پس زمینه،شکیباست و کمپ و اینکه هر عصر یه مقدار بدوبیراه میگیم به همه چی و میخندیم و بعد دینی میخونیم.

بعدی اینه که دلم میخواد دقیقا همینجا تموم شه.فائزه یه بار نوشته بود میترسم از زندگی بعد...

درحال حاضر میدونی چه وضعیه؟یک المپیادی هستم که مستند میراث آلبرتا2 رو دیده،به همین جهت نرسیده ادبیات بخونه،کنکور داره و اینها همه خیلی مهمن.بعد درحالی که داره سعی میکنه به چیزی جز 7صبح و برنامه و اینها فکر نکنه،مغزش کاملا قفل کرده و فکر کنم ناراحته بابت ندیدن شکیبا،تموم شدن هولدن،آلبرتا و احتمالا بزرگ شدن.

*اسم یه فیلمیه که ندیدمش.

همیشه بهار
۱۰ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عصر چشمم افتاد به کف زمین،چن تا مورچه بودن اونجا جمع شده بودن دور هم!یه لحظه به ذهنم رسید یعنی میدونن داره عید میشه بهار میاد؟زمین دقیقا از نقطه ای که 365روز پیش اونجا بوده میگذره؟دوست داشتم بدونن!

خوشحالم:)یه جور حس سبکی،یه جور حس خوشبختی:)

خوبه که بهار داره میاد،بوی بهار نارنج،بارون،یه خنکی لطیف،یه حس خوب که پخشه تو هوا یه جور گریز دلپذیر!*

من عاشقم خنکی و بارون و بهار نارنج رو...!

عمیق نفس بکشید:)

سال خوبی داشته باشید،دعا کنید هممون عاقبت بخیر شیم دور همی!

سال شاد(تری) باشه؛)


*کلمه نرسید به ذهنم!اسم یه کتابه از آناگاوالدا،ترجمه ی الهام دارچینیان.

همیشه بهار
۰۱ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر